معنی علو همت - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با علو همت
عالی همت
- عالی همت
- وند گر آن که همتی بلند دارد بلند همت بزرگوار شریف جوانمرد
فرهنگ لغت هوشیار
عالی همت
- عالی همت
- آنکه همت عالی دارد. بلندهمت و شریف. بزرگوار. کریم و سخی. جوانمرد. (ناظم الاطباء) :
گر از شمشیر برگردی نه عالی همتی سعدی
تو کز نیشی بیازردی نخواهی انگبین رفتن.
سعدی
لغت نامه دهخدا
فلک همت
- فلک همت
- بلندهمت. (فرهنگ فارسی معین) :
بهرام اسدهیبتی ارچه که به بخشش
خورشید فلک همت و برجیس حیائی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
ملک همت
- ملک همت
- که اراده و عزم فرشتگان دارد. که طبعی بلند چون فرشتگان دارد:
ملک نهاد و ملک همت و ملک طلعت
چنو کجاست یکی از همه ملوک بیار.
فرخی
لغت نامه دهخدا