جدول جو
جدول جو

معنی صوامع

صوامع
جمع واژۀ صومعه، کوه یا مکان مرتفعی که راهب یا عابد جهت عبادت در آن جا به سر می برد، عبادتگاه راهب در بالای کوه، خانقاه
تصویری از صوامع
تصویر صوامع
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صوامع

صوامع

صوامع
جَمعِ واژۀ صَوْمَعَه. عبادتخانه های ترسایان. (غیاث اللغات) : و لولا دفع اﷲ الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع. (قرآن 40/22). چون قندیل عقیقین از صوامع رهابین تابان. (سندبادنامه ص 120).
خرقه پوشان صوامع را دوتائی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت لاف یکتائی زدم.
سعدی.
چو نام او گذرد بر صوامع ملکوت
بقدر مرتبه هر یک زجا بلند شوند.
؟
لغت نامه دهخدا

صوامع

صوامع
قبیله ای است از بطون هواره از بربر. (صبح الاعشی ج 1 ص 364)
لغت نامه دهخدا