معنی سکاری - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سکاری
سکاری
- سکاری
- جَمعِ واژۀ سکران. (مهذب الاسماء) (دهار). مستان. (غیاث) :
در حلقۀ گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکاری.
حافظ
لغت نامه دهخدا
سپاری
- سپاری
- ساقه ای که خوشه بر سر آن قرار دارد ساق خوشه گندم جل
فرهنگ لغت هوشیار