معنی سرز - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سرز
سرز
- سرز
- ماله را گویند که بنایان بدان گچ و آهک بر دیوار مالند. (برهان) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
سرو
- سرو
- از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه یمن و پدر سه عروس فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
درز
- درز
- دوختن جامه بصورتی که بی نهایت بهم نزدیک و چسبیده باشد، شکاف دوخته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
برز
- برز
- قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی برخاستند و او را به خانه خودبردند
فرهنگ نامهای ایرانی