جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با درزی گر

درزی گری

درزی گری
خَیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، دوخت و دوز، خیاطَت، دوزَندِگی
حرفۀ خیاط
درزی گری
فرهنگ فارسی عمید

ارزه گر

ارزه گر
کسی که پیشه اش کاهگل مالی یا گچ کاری ساختمان است، گچ کار
ارزه گر
فرهنگ فارسی عمید

برزه گر

برزه گر
کشاورز، کشتکار، دهقان
بَرزِگَر، زارِع، فَلّاح، وَرزِگَر، بَرزکار، بَزرکار، بَرزیگَر، گیاه کار، حَرّاث، حارِث، بازیار، کَدیوَر، وَرزِگار، وَرزِکار، وَرزه، وَرزی، کِشوَرز، واستِریوش، کِشتبان
برزه گر
فرهنگ فارسی عمید