جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دارالتبار

دارالعیار

دارالعیار
چاشنیکده جایی که در آن مبصران و نقادان از سیم و زرچاشنی گیرند و سره را از ناسره تمییز کنند و آن غیاث و آن زیر نظر محتسب بوده است، مجمع سخن سنجان انجمن نقادان شعر: (هزار حیف که عرفی و نوعی و سنجر نیند جمع بدار العیار برهان پور) (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار

دارالقرار

دارالقرار
سرای آرامش، جهان جاوید، آخرت، کنایه از بِهِشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، دارُالسُّرُور، نَعیم، باغِ اِرَم، دارِ قَرار، قُدس، سَرایِ جاوید، دارُالنَّعِیم، سَبزباغ، جَنَّت، خُلد، گُشتا، فِردُوس، خُلدِستان، دارُالخُلد، فِردُوسِ اَعلا، مینو، رِضوان، دارُالسَّلام، عِلّیین، باغِ خُلد، باغِ بِهِشت، اَعلا عِلّیین
دارالقرار
فرهنگ فارسی عمید

دارالقرار

دارالقرار
جای آسایش و راحت، نام یکی از بهشت های هشتگانه
دارالقرار
فرهنگ فارسی معین

دارالغرار

دارالغرار
خانه فریب. کنایت از دنیا:
گر شدی محسوس جذب آن مهار
پس نماندی این جهان دارالغرار.
مولوی
لغت نامه دهخدا

دارالعیار

دارالعیار
جایی که در آن مبصران و نقادان از سیم و زر چاشنی گیرند و سره را از ناسره تمییز کنند. (غیاث). و آن زیر نظر محتسب بوده است، مجمع سخن سنجان و نقادان شعر، انجمن ادبی:
هزار حیف که عرفی و نوعی و سنجر
نی اند جمع به دارالعیار برهان پور.
صائب
لغت نامه دهخدا