جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خارجیه

خارجیه

خارجیه
مونث خارجی برونمرز بیرونک، بیگانه، شورشی مونث خارجی. یا قضیه خارجیه. قضیه ایست که مصادیق موضوع آن موجود در خارج باشد و یا حکمبر مصداق خارجی شده باشد چنانکه گفته شود جسم جوهریست ملموس و ذو وزن که در خارج این اوصاف برای جسم هست نه در ذهن
فرهنگ لغت هوشیار

خراجیه

خراجیه
نام نوعی از کتب است که درباره چگونگی پرداخت خراج و دریافت آن و معامله درباره آن نوشته میشده است چه مسأله خراج در قرن یازدهم هجری (بخصوص) مورد بحث مفصلی میان علمای شیعه قرار گرفت، زیرا گروهی از ایشان که ساکن عراق و زیر سلطۀ عثمانیها بودند صاحب نظری بودند مخالف نظر آن گروه دیگر که در ایران میزیستند. رجوع به الذریعه ج 7 شود
لغت نامه دهخدا

اخرجیه

اخرجیه
موضعی است بشام. جریر راست:
یقول بوادی الأخرجیه صاحبی
متی یَرعَوی قلب النوی المتقاذف.
(معجم البلدان) ، سوراخ کرده گوش. نرمۀگوش سوراخ. آنکه نرمۀ گوش وی سوراخ کرده باشند. (تاج المصادر بیهقی). گوش سوراخ کرده. (زوزنی) ، منقطع چشم، منقطع کوه غیر جائی که تمام میشود، (اصطلاح عروض) شعری که در وزن آن تصرف خَرم کرده باشند و آن عبارت از افتادن فاء فعولُن و میم مفاعیلن باشد. مؤلف غیاث اللغات آرد: به اصطلاح عروض انداختن میم مفاعیلن است فاعیلن بماند مفعولن که لفظ مستعمل است بجای آن نهند. انداختن میم مفاعیل را به بریدن بینی تشبیه کردند. و شمس قیس گوید: خرم انداختن میم مفاعیلن باشد فاعیلن بماند مفعولن بجای آن بنهند و مفعولن چون از فاعیلن خیزد آنرا اخرم خوانند یعنی بریده بینی. رجوع به المعجم فی معاییر اشعارالعجم چ طهران ص 36 و44 شود، دو استخوان سوراخ دار یکی در طرف حنک اعلی و دیگری در دو کتف از جانب بازو. سر استخوان کتف از سوی بازو. (مهذب الاسماء). در سر کتف گویست که زائدۀ سر استخوان بازو در آنست و طرف این گو دو زائده دارد یکی بالا و یکی زیر که مانعاند از انخلاع استخوان بازو از کتف و این زائد را اخرم خوانند. (بحرالجواهر). ج، خُرْم. (مهذب الاسماء). و رجوع به اَخْرَمان شود
لغت نامه دهخدا

خارجه

خارجه
خارج، مقابلِ داخلَه، بیرون از مملکت، تهیه شده در کشورهای خارجی مثلاً چای خارجه، خارجی، اجنبی، بیگانه
خارجه
فرهنگ فارسی عمید