جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با حاشا کردن

حاشا کردن

حاشا کردن
ارندانیدن ریزش زدن انکار کردن منکر شدن کاری را
حاشا کردن
فرهنگ لغت هوشیار

حاشا کردن

حاشا کردن
ابا ورزیدن، تکذیب کردن، انکار کردن، منکر شدن
متضاد: پذیرفتن، تایید کردن، تصدیق کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

احیا کردن

احیا کردن
زنده کردن، آباد کردن از نو به رونق و رواج آوردن، از سختی شدید رهایی دادن، اکسید کردن یعنی گرفتن و کم کردن اکسیژن یا کلر و یا ظرفیت یک جسم
فرهنگ لغت هوشیار

حاضر کردن

حاضر کردن
آماده کردن مهیا ساختن، حاضر آوردن بحضور آوردن
حاضر کردن
فرهنگ لغت هوشیار

حاصل کردن

حاصل کردن
الفنجیدن فرا آوردن توزیدن ویندیدن جمع کردن فراهم آوردن تحصیل کردن، نتیجه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار