جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تار زدن

تار زدن

تار زدن
نواختن تار. نواختن یکی از آلات موسیقی. رجوع به تار شود، در تداول عوام فروختن را گویند
لغت نامه دهخدا

جار زدن

جار زدن
بانگیدن بانگ زدن به آواز بلند درکویها و برزنها امری را به اطلاع عموم رسانیدن ندا در دادن
فرهنگ لغت هوشیار

جار زدن

جار زدن
مطلبی را با آواز بلند اطلاع دادن، جار کشیدن
کنایه از فاش کردن
جار زدن
فرهنگ فارسی عمید