جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پرهیزنده

پرهیزنده

پرهیزنده
دوری کننده حذر کننده اجتناب کننده محتذر محتاط، نگهبان حافظ
پرهیزنده
فرهنگ لغت هوشیار

پرهیزنده

پرهیزنده
دوری کننده. مُجتَنِب. حَذَرکننده. محتذر. محتاط. آژیر، نگهبان. حافظ
لغت نامه دهخدا

پردازنده

پردازنده
اسم پرداختن، تادیه کننده مودی کار سازی کننده، جلا دهنده صیقل دهنده، سازنده مرتب کننده فراهم آورنده، آراینده زینت دهنده، مقید شونده، خالی کننده تهی کننده، تمام کننده بپایان رساننده، گیرنده رباینده، رفع کننده مرتفع سازنده، رای زننده مشورت کننده. -11 بس کننده اکتفاکننده، شرح دهنده شارح، ترک دهنده، ترک کننده، دور شونده جدا شونده. -16 کشنده قاتل، در سازنده. -18 نوازنده ساز خواننده نغمه. -19 برانگیزنده،0 واگذارنده،1 توجه کننده
فرهنگ لغت هوشیار

پرهیزیدن

پرهیزیدن
پرهیز کردن، حفظ کردن نگاهداشتن، پارسایی کردن پرهیز کاری کردن تقوی جستن تورع
فرهنگ لغت هوشیار

پرهیزناک

پرهیزناک
پرهیزکار، پرهیز کننده، برای مِثال بِه که نجوید دل پرهیزناک / روشنی آب در این تیره خاک (نظامی۱ - ۶۹)
پرهیزناک
فرهنگ فارسی عمید

پردازنده

پردازنده
پرداخت کننده، جلا دهنده، آرایش دهنده، پول دهنده
پردازنده
فرهنگ فارسی عمید