ابن السبیل، مسافری که در شهر خود بضاعت و سر و سامان دارد اما در سفر بی چیز و تهی دست مانده و توانایی بازگشت به شهر خود ندارد و مستحق زکات است، درراه مانده
رهگذران گذریان جمع. ابن سبیل: مسافرانی که در شهری کسی را نشناسند خلق راهگذر که در وطن خود نمی یاشند و در خارج از وطن بی زاد و توشه مانند رهگذریان گذریان گفت ای پشت و پناه هر نبیل مرتجی و غوث ابنا السبیل. (مثنوی)
مردم راهگذری. مردم رهگذری. راهگذریان. مردم کاروانی که در زادبوم خویش توانگر و اکنون در سفربی برگ و درویش مانده اند. جَمعِ واژۀ ابن السبیل: روز دیگر بهر ابناءالسبیل روز دیگر مر مکاتب را کفیل. مولوی. گفت ای پشت و پناه هر نبیل مرتجی و غوث ابناءالسبیل. مولوی. و رجوع به ابن سبیل شود