معنی هابط - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هابط
هابط
- هابط
- فرودآورنده. نازل شونده. فرودآینده. (ازمنتهی الارب) (از غیاث اللغات) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). فرودآینده و هبوطکننده. (فرهنگ نظام). آنکه فرود می آید. به زیرشونده. نازل. به زیرآینده، (اصطلاح نجوم) رجوع به هبوط شود:
اگر ز عزم و ز حزم تو آفریده شدی
به طبع راجع و هابط نیامدی اختر.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
غابط
- غابط
- غبطه برنده، رشک برنده، آرزومند به حال کسی بی آنکه زوال نعمت او را بخواهد
فرهنگ فارسی عمید
رابط
- رابط
- واسطه میان دو تن یا دو چیز، ربط دهنده، پیوند دهنده، آنچه دو یا چند کلمه یا جمله را به هم پیوند می دهد، راهب، زاهد و حکیم از دنیا بریده
فرهنگ فارسی عمید