جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مخزول

مخزول

مخزول
شکسته پشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مخبول

مخبول
در عروض حذف سین و فا از مستفعلن چنان که متعلن باقی بماند و فعلتن به جای آن بگذارند، خَبل
مخبول
فرهنگ فارسی عمید

مخبول

مخبول
آنکه بفساد عقل و تباهی عضو دچار باشد، خبل اجتماع خبن و طی است در مستفعلن متعلن بماند فعلتن بجای آن بنهند و این فاصله کبری است
فرهنگ لغت هوشیار

مخزون

مخزون
وارستانیک در پوته در انبار در خزانه نهاده شده ذخیره کرده شده
مخزون
فرهنگ لغت هوشیار