جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با محمی

محمی

محمی
گداخته، شیر از جانوران آهنگداز گرم شده گداخته: حدید محمی، شیر اسد. گرم کننده آهن در آتش
فرهنگ لغت هوشیار

محمی

محمی
نعت مفعولی از احماء. تافته. (یادداشت مرحوم دهخدا). آهن تافته شده در آتش. آهن گرم شده در آتش
لغت نامه دهخدا

محمی

محمی
نعت فاعلی مذکر از احماء. گرم کننده آهن در آتش. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، حمایت کننده، نگهبان و محافظ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

محمی

محمی
شیر بیشه. (ناظم الاطباء). اسد. (از اقرب الموارد). شیر که اسد باشد. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

محمی

محمی
آهن گرم شده. (آنندراج). آهن گرم شده در آتش. تافته. آهن تفته، حمایت کرده شده. نگاهداشته شده، گرفتار تب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

محمد

محمد
نام پیامبر (ص)، ستوده شده، بسیار تحسین شده، نام سوره ای در قرآن کریم، به صورت پسوند و پیشوندهمراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمدامین، محمد علی، محمدحسین و علی محمد
محمد
فرهنگ نامهای ایرانی