معنی عائب - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عائب
عائب
- عائب
- عیب کننده، شیر خفته. (منتهی الارب) (آنندراج). الخاثر من اللبن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
صائب
- صائب
- راست، درست، رسا، رساننده، نام شاعر نامدار قرن یازدهم در دوره صفویه (صائب تبریزی)
فرهنگ نامهای ایرانی