عاقل (زن)، در فقه خویشان و نزدیکان قاتل غیر مکلف به سبب سفاهت یا علت دیگر که خون بهای مقتول بر عهدۀ آنان است، برای مثال خون بهای جرم نفس قاتله / هست بر حلمش دیت بر عاقله (مولوی - ۷۵۷)، قوۀ عقل
مونث عاقل زن آرایشگر، نیروی خرد مونث عاقل جمع عاقلات عواقل، زن مشاطه، خویشان و نزدیکان قتال (غیر مکلف به علت سفاهت یا عدم بلوغ و غیره) که دیه مقتول را بین ایشان قسمت کنند. توضیح اصطلاح دیت (دیه) بر عاقله است به همین معنی است: چون بر حق و روز آجله است گر خطایی شد دیت بر عاقله است (مثنوی) ولی غالبا آن را به اشتباه استعمال کنند و عاقله را به معنی عاقل و خردمند می پندارند و های بعد از لام را با هایی اشتباه می کنند که در گفتار عامیانه برای معارفه آورند و فی المثل گویند: راستست که فلان خطا کرده اما شما باید عفوش کنید که دیه با عاقله است، قوه ای که به سبب آن انسان درک معانی مجرده جزئیه کند
مؤنث عاقل. ج، عاقلات و عَواقل. رجوع به عاقل شود، زن مشاطه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، عاقله الرجل، خویشان و نزدیکان مرد کشندۀ غیر مکلف (بخاطر سفاهت یا عدم بلوغ و غیره) که دیت بر ایشان قسمت کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (از مهذب الاسماء) : خون بهای جرم نفس قاتله هست بر حملش دیت برعاقله. مولوی. ، در تداول عامه عاقله زن زنی است نه پیر و نه جوان بل میان سال، قوه عاقله، قوتی است از قوای نفس ناطقه که قوت ملکیه نیز گویند و گاه بر نفس ناطقه نیز اطلاق شود. چنانکه در شرح هدایه الحکمه در فصل حیوان است که: و قوای دراکه عبارت از نفس و آلات نفس است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). شیخ الرئیس آرد: و هر نفس انسانی را قوتی هست و آن عقل نظری است و این قوت در اول کار عقل هیولائی است و او عقلی است به قوت نه به فعل یعنی که صورت معقولات در نفس به قوت است نه به فعل پس هر آینه حاجت باشد به چیزی تا این صورت را از حد قوت به حد فعل آرد و آن چیز همچنین اگر بقوت باشد بضرورت او را حاجت باشد نیز به چیزی دیگر که در او صور معقولات به فعل باشد پس نفس مردم چون از قوت به فعل آید در او صور معقولات به چیزی آید که وی عقل باشد به فعل و صور معقولات در او موجود باشد و این جوهری است که وی را عقل فعال خوانند. (رسالۀ نفس صص 64- 65) : گفتم مقام عاقله نفس است بیگمان گفتا مقام نفس حیات است بی مگر. ناصرخسرو. چون عقل و جان عزیز و غریب است لاجرم جاندار عقل و عاقلۀ جان شناسمش. خاقانی. بجان عاقلۀ کائنات یعنی تو که کائنات قشورست و حضرت تو لباب. خاقانی