طاحن طاحن آردکننده، گاوی که در مرکز خرمن بندند وقت کوفتن خرمن. (منتهی الارب) (آنندراج) لغت نامه دهخدا
طاحون طاحون آسیا، دستگاهی که به وسیلۀ آن غلات را آرد کنند، جایی که غلات را آرد می کنند، فرهنگ فارسی عمید
طواحن طواحن دَندانِ آسیا، دندان های عقب دهان که دارای تاج پهن و ناهموار است، نوع کوچک آن دارای یک ریشه است و بزرگ آن دو یا سه ریشه دارد و تعداد آن ها در هر فک ده عدد است، نوع بزرگ آن را دندان کرسی هم می گویند، جمعِ واژۀ طاحِنِه، دَندانِ آسیاب، ضِرس فرهنگ فارسی عمید