جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ضغینه

ضغینه

ضغینه
کینه. (منتهی الارب). ضغن. کینۀ سخت در دل. (دهار). حقد شدید. عداوت. بغضاء. ج، ضغاین. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

دغینه

دغینه
نام احمقی است، یا نام زنی است مشهور در حماقت. (منتهی الارب). علم است احمق را، و گویند نام زنی است احمق. (از اقرب الموارد). و رجوع به دُغه شود
لغت نامه دهخدا

ضغیفه

ضغیفه
نضارت و تازگی تره. یقال: ضغیفه من بقل، اذا کانت الروضه ناضره متخیله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ضغیغه

ضغیغه
مرغزار تر و تازه. (منتهی الارب). مرغزار. (مهذب الاسماء) ، خمیر تنک، گروه مردم مختلط از هر صنف، نان برنج تنک، زندگانی خوش با فراخی و خصب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا