مثل مانند شبه جزیره: مانند جزیره، در علم جغرافیا قطعۀ وسیعی از خاک که از یک طرف متصل به خشکی و باقی آن میان دریا باشد شبه جمله: در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که معنی جمله را برساند مانند آفرین، هان، زنهار، کاش شبه فلز: فلز نما، در علم شیمی عنصری که برخی از مشخصات فلز و برخی از مشخصات غیر فلز را دارد مانند آرسنیک و آنتیمون مثل مانند شِبه جزیره: مانند جزیره، در علم جغرافیا قطعۀ وسیعی از خاک که از یک طرف متصل به خشکی و باقی آن میان دریا باشد شِبه جمله: در دستور زبان علوم ادبی کلمه ای که معنی جمله را برساند مانندِ آفرین، هان، زنهار، کاش شِبه فلز: فلز نما، در علم شیمی عنصری که برخی از مشخصات فلز و برخی از مشخصات غیر فلز را دارد مانند آرسنیک و آنتیمون