جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سرفیدن

سرفیدن

سرفیدن
سرفه کردن یعنی آواز گلو که عرب آن را سعال خوانند. (آنندراج). سعال. (منتهی الارب). سلفیدن. (زمخشری) :
ریختند از سر حمدان به تو در چندان ماست
که بسرفی ز گلوی تو زند بوی پنیر.
سوزنی.
، در تداول عوام، به اکراه چیزی بخشیدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سکرفیدن

سکرفیدن
شکرفیدن، سِکَندَری، با سر افتادن به زمین در اثر گیر کردن پا به چیزی هنگام راه رفتن یا دویدن، لغزش، سِکَندَر، بِه سَر دَر آمدگی، بِه سَر دَر آمدن، شِکوخیدن، اَشکوخیدن، آشکوخیدن، اَشکوخ، آشکوخ
سکرفیدن
فرهنگ فارسی عمید

سلفیدن

سلفیدن
سرفه کردن، پولی به عنوان رشوه یا تعارف پرداختن، پولی را به اجبار دادن
سلفیدن
فرهنگ فارسی معین

سکرفیدن

سکرفیدن
بسر درآمدن و سکندری خوردن ستور. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا