معنی خوش سلوک - فرهنگ فارسی عمید
معنی خوش سلوک
- خوش سلوک
- خوش رفتار، ویژگی آنکه با مردم به خوش خویی و مهربانی رفتار می کند، ویژگی انسان یا حیوانی که که خوب راه می رود، خوش گام
تصویر خوش سلوک
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خوش سلوک
خوش سلوک
- خوش سلوک
- سازگار. خوش رفتار. بااخلاق. آنکه در زندگی و معاشرت بامهر است
لغت نامه دهخدا
خوش مسلک
- خوش مسلک
- آنکه روش کار خود نکو داند. آنکه براه راست و روش نکو رود. خوش طریقت. خوش روش
لغت نامه دهخدا
خوش سرود
- خوش سرود
- خوش نغمه. خوش آواز. خوش آهنگ:
مشک جعد و مشک خط و مشک ناف و مشکبوی
خوش سماع و خوش سرود و خوش کنار و خوش زبان.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
خوش سوز
- خوش سوز
- که زود آتش گیرد. که بدون دود سوزد. هیزمی چون هیمۀ کاج که خوب و به آسانی بسوزد. مقابل بدسوز
لغت نامه دهخدا