جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خزوک

خزوک

خزوک
سرگین گردانک را گویند و به عربی جعل خوانند. (برهان قاطع). خبزدوک. (از حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

خدوک

خدوک
آشفته و پریشان آشفته پریشان آزرده پراکنده، اندوهناک از حسد یا اثری نا ملایم، رشک حسد، غصه اندوه، قهر خشم
فرهنگ لغت هوشیار

خشوک

خشوک
حرا م زاده، ولدالزنا، برای مِثال ایا بلایه اگر کار کرد پنهان بود / کنون توانی باری خشوک پنهان کرد (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۲)، در وجود ما هزاران گرگ و خوک / صالح و ناصالح و خوب و خشوک (مولوی - ۲۳۶۰)
خشوک
فرهنگ فارسی عمید

خدوک

خدوک
رشک، حسد، برای مِثال از حسد فتح تو خصم تو پی کرد اسب / همچو جحا کز خدوک چرخۀ مادر شکست (انوری - ۹۲)، قهر، خشم، غصه، آشفته، پریشان
خدوک
فرهنگ فارسی عمید