جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خردنگرش

خردنگرش

خردنگرش
باریک بین بر ضد منافع طرف. تنگ چشم. کم همت. (انجمن آرای ناصری) : خردنگرش و بزرگ زیان مباش. (قابوسنامه) ، بیروح. بیهوش. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خردانگارش

خردانگارش
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشِکاف، خُرده بین، خُرده کار، خُرده شِناس، خُرده گیر، خُرده دان، نازُک بین، نازُک اَندیش، نُکته سَنج، ژَرف یاب، ژَرف بین، مُدَقَّق، غَوررَس
خردانگارش
فرهنگ فارسی عمید

خردانگارش

خردانگارش
کوته بین. خردنگرش. خردانگار. ترکیبی است از صفت خرد و حاصل مصدر انگارش: خردانگارش بزرگ زیان باشد. (قابوسنامه)
لغت نامه دهخدا

خردک نگرش

خردک نگرش
خردنگرش. (از ناظم الاطباء). نظرتنگ. کم بین. (یادداشت بخط مؤلف) :
خردک نگرش نیست که خرده نگرش کس
در کار بزرگان همه ذل است و هوان است.
منوچهری
لغت نامه دهخدا