جدول جو
جدول جو

معنی خجل سار

خجل سار
خجالت زده، برای مثال خجل سارم از بس نوا و نوالش / کنون زآن نوال و نوا می گریزم (خاقانی - ۹۰۵)، نزد رئیس چون الف کوفی آمدم / چون دال سرفکنده خجل سار می روم (خاقانی - ۸۹۸)
تصویری از خجل سار
تصویر خجل سار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خجل سار

خجل سار

خجل سار
شرمسار. شرم زده. خجل گونه. خجلت زده. خجالت کشیده:
بدستار و جبه خجل سارم از تو
در عفو بگذار چون سنگ بسته.
خاقانی.
نزد رئیس چون الف کوفی آمدم
چون دال سرفکنده خجل سار میروم.
خاقانی.
خجل سارم از بس نوا و نوالش
کنون زان نوال و نوا می گریزم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

خجل وار

خجل وار
مانند خجلت زده، شبیه به خجلت زدگان. مانند خجلت پیشگان. از روی خجلت. شرم زده. شرمسار:
چون تو خجل وار برآری نفس
فضل کند رحمت فریادرس.
نظامی
لغت نامه دهخدا

خنگ سار

خنگ سار
ویژگی کسی که تمام موهای سرش سفید باشد، سرسفید، سفیدمو، برای مِثال چند بگشت این زمانه بر سر من / گرد جهان کرد خنگ سار مرا (ناصرخسرو - ۱۲۵)
خنگ سار
فرهنگ فارسی عمید