جدول جو
جدول جو

معنی خانه باد

خانه باد
در علم نجوم کنایه از برج میزان، برای مثال سنبلۀ چرخ را خرمن شادی بسوخت / آتش خورشید کرد خانۀ باد اختیار (خاقانی - ۱۸۳)
تصویری از خانه باد
تصویر خانه باد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خانه باد

خانه باد

خانه باد
بادگیر. عمارت تابستانی. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بادخانه، مثلثۀ هوایی یعنی برج جوزا و میزان و دلو. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (شرفنامۀ منیری) ، کنایه از برج میزان است که بعقیدۀ منجمین از بروج هوایی است و رسیدن شمس در برج میزان اعتدال خریفی است:
سنبلۀ چرخ را خرمن شادی بسوخت
کآتش خورشید کرد خانه باد اختیار.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

خانه زاد

خانه زاد
فرزند خدمتگزار (نوکر یا کلفت) که در منزل مخدوم (آقا ارباب) متولد شده
فرهنگ لغت هوشیار

خانه زاد

خانه زاد
خدمتکاری که در خانۀ ارباب خود متولد شده، بومی، کنایه از حاصل
خانه زاد
فرهنگ فارسی عمید

خانه زاد

خانه زاد
فرزند خدمتکار که در خانه ارباب به دنیا آمده باشد
خانه زاد
فرهنگ فارسی معین

خانچه باد

خانچه باد
از مزارات هرات است و قبر امیر عبدالواحد بن مسلم و ابونصر بن ابی جعفر هروی کرمانی بدانجاست. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به خانجه شود
لغت نامه دهخدا

خانه باف

خانه باف
جامه ای که در خانه بافته شده باشد. (ناظم الاطباء). قماشی که آنرا غلامان و خانه زادان بافته باشند. چنانکه در اصفهان چیزهای کار غلامان شهرت و امتیاز دارند. (از آنندراج) :
ز کتان و متقالی خانه باف
زده کوهۀ کوهه چون کوه قاف.
نظامی
لغت نامه دهخدا

خانه باز

خانه باز
کسی که در قمار اسباب خانه و مایعرف خود را ببازد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 365). قمارباز. (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا

خانه آباد

خانه آباد
کلمه ای است برای تحسین. یعنی خداوند خانه شما را آباد گرداند و از آن بهره مند شوید. (ناظم الاطباء). مقابل کلمه نفرین ’خانه خراب’ است، بیت المعمور. (از مجعولات دساتیر است)
لغت نامه دهخدا