جدول جو
جدول جو

معنی چاشنی چش

چاشنی چش
چاشنی گیر، آنکه اندکی از غذایی را برای معلوم کردن طعم و مزۀ آن بچشد، چاشنی چش، مزه چش، آنکه در سر سفرۀ پادشاه از هر غذایی اندکی برای امتحان طعم و چاشنی آن یا اطمینان از نداشتن زهر می خورده تا پس از آن پادشاه بخورد
تصویری از چاشنی چش
تصویر چاشنی چش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چاشنی چش

چاشنی چش

چاشنی چش
چاشنی چشنده. آنکه طعم طعامی یا مزۀ چیزی را چشد. چاشنی گیر. مزه چش:
در جهان هر که شمس دین لقبند
شاه ایشان تویی بحضرت کش
سائلان چاشنی چش لقبند
مزه پرسند هر کس از مزه چش.
سوزنی.
و رجوع به چاشنی گیر شود
لغت نامه دهخدا

چاشنی دل

چاشنی دل
کنایه از سخنان خوب و لطیف و دلگشا. (برهان) (فرهنگ ناصری) (آنندراج) :
روشنی عقل بجان داده ای
چاشنی دل بزبان داده ای.
نظامی.
، سخن. (شرفنامۀ منیری) ، زبان فصیح. (مجموعه مترادفات ص 192)
لغت نامه دهخدا