جدول جو
جدول جو

معنی چار آینه

چار آینه
چهارآیینه، نوعی لباس جنگی شامل چهار قطعه آهن صیقل شده و آیینه مانند
تصویری از چار آینه
تصویر چار آینه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چار آینه

چارآینه

چارآینه
یکی از پوشش های جنگجویان قدیم. نوعی از اسلحه و این عبارت از چهار پاره آهن پهن باشد که در زره بر سینه پیوند کنند. (آنندراج). نوعی از لباس جنگ که چهار تخت از آهن ساخته و در مخمل گرفته گرد پشت و سینه کشند. (ناظم الاطباء) :
ز بس میدان کین از حمله ات شد تنگ بر اعدا
نگنجد عکس در آئینه چارآئینه داران را.
واله هروی (از آنندراج).
آمادۀ جنگ است شب و روز بعاشق
چارآینه آئینۀ آن ترک جفاجوست.
رایج (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

چهار آیینه

چهار آیینه
نوعی جامه جنگ که سابقا بهنگام رزم آنرا می پوشیدند و آن دارای چهار قطعه آهن صیقل شده و آیینه مانند بوده که در پیش سینه و پشت و بالای زانوان قرار میگرفته
فرهنگ لغت هوشیار

چهارآینه

چهارآینه
چهارآیینه. چارآینه. نوعی جامۀ جنگ که سابقاً بهنگام رزم آن را میپوشیدند و آن دارای چهار قطعه آهن صیقلی شده و آینه مانند بود، که در پیش سینه قرار میگرفت (از فرهنگ فارسی معین). سینه بند. گویا مال سینه تنها بوده است. (یادداشت مؤلف) :
چو بندد چهارآینه در نبرد
نماید از آن حسن کردار مرد.
میرزا طاهر وحید.
رجوع به چارآینه شود
لغت نامه دهخدا

چاک سینه

چاک سینه
چاک گریبان. (آنندراج). گریبان. یقه:
گلشن اندام او موج لطافت میزند
میتوان دیدن ز چاک سینۀ او جوی گل.
سالک یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

دام آینه

دام آینه
دستگاهی که قطعات آینه بر آن نصب کنند تا بر اثر تابش خورشید و انعکاس شعاع آن، پرندگان را بخود کشد تا صید شوند
لغت نامه دهخدا