یکی از پوشش های جنگجویان قدیم. نوعی از اسلحه و این عبارت از چهار پاره آهن پهن باشد که در زره بر سینه پیوند کنند. (آنندراج). نوعی از لباس جنگ که چهار تخت از آهن ساخته و در مخمل گرفته گرد پشت و سینه کشند. (ناظم الاطباء) : ز بس میدان کین از حمله ات شد تنگ بر اعدا نگنجد عکس در آئینه چارآئینه داران را. واله هروی (از آنندراج). آمادۀ جنگ است شب و روز بعاشق چارآینه آئینۀ آن ترک جفاجوست. رایج (از آنندراج)
نوعی جامه جنگ که سابقا بهنگام رزم آنرا می پوشیدند و آن دارای چهار قطعه آهن صیقل شده و آیینه مانند بوده که در پیش سینه و پشت و بالای زانوان قرار میگرفته
چهارآیینه. چارآینه. نوعی جامۀ جنگ که سابقاً بهنگام رزم آن را میپوشیدند و آن دارای چهار قطعه آهن صیقلی شده و آینه مانند بود، که در پیش سینه قرار میگرفت (از فرهنگ فارسی معین). سینه بند. گویا مال سینه تنها بوده است. (یادداشت مؤلف) : چو بندد چهارآینه در نبرد نماید از آن حسن کردار مرد. میرزا طاهر وحید. رجوع به چارآینه شود