معنی پت آلود - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پت آلود
پت آلود
- پت آلود
- آلوده به آهار. آهارزده. آهارکرده:
آن ریش پرخدو بین چون مالۀ پت آلود
گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.
عماره
لغت نامه دهخدا
پیه آلود
- پیه آلود
- بسیار پیه: و آن زن که شیر او دهد 000 شیر او پاک و پسندیده باید و زن تندرست و بسیار خون و گوشت آلود به پیه آلود
فرهنگ لغت هوشیار
دژ آلود
- دژ آلود
- خَشمگین، عصبانی، خَشمناک، بَرآشفته، غَضَبناک، غَضِب، غَضَب آلود، اَرغَند، اَرغَنده، شَرزِه، ژیان، خَشمِن، خَشمگِن، آرُغدِه، آلُغدِه، غَرمَنده، ساخِط، غَراشیدَه، غَضبان، غَضوب، برای مِثال یکی ببر دژآلود است در جنگ / که دارد از مصاف شیر نر ننگ (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۷)
بدخو، تندخو
فرهنگ فارسی عمید
گل آلود
- گل آلود
- یا خم گل آلود. کره زمین: هر شام کزین خم گل آلود بر خنبره فلک شود دود... (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار