جدول جو
جدول جو

معنی بیدگیاه

بیدگیاه
مرغ، چمن، سبزه، گیاهی پایا و خودرو با برگ های باریک و دراز و ساقۀ زیرزمینی گره دار که از هر گره آن ریشه هایی کوچک در زمین فرومی رود و به سرعت در زمین پخش می شود، فریز، فرزد، بیدگیاه
تصویری از بیدگیاه
تصویر بیدگیاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بیدگیاه

بیدگیا

بیدگیا
بیدگیاه، نوعی از حرشف است که کنگر باشد سرد و خشک است در اول، جراحتهای تازه را نافع باشد، (برهان) (هفت قلزم)، نوعی از حرشف است که خارهای آنرا زده بپزند و بخورند، (انجمن آرا)، مرغ، چمن، فریز، فرزد، بجم، پریز، ثئیل، (یادداشت مؤلف)، رجوع به گیا و نیز گیاه شود
لغت نامه دهخدا

بی گناه

بی گناه
ویژگی کسی که گناهی نکرده و مرتکب جرمی نشده، بی تقصیر
بی گناه
فرهنگ فارسی عمید