جدول جو
جدول جو

معنی بدگونیا

بدگونیا
در معماری، زمین یا صحن خانه که کج و اریب باشد. آن را در قدیم شوم می پنداشتند
تصویری از بدگونیا
تصویر بدگونیا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بدگونیا

بدگونیا

بدگونیا
بد ساخته شده. خانه ای که صحن آن کج و معوج باشد. (ناظم الاطباء). به اصطلاح معماران، خانه ای که صحنش کج باشد و آن را شوم پندارند. (آنندراج) :
ز راستی است که بدگونیاست خانه عمر
ببین کمان کج افتاده خانه تیر است.
وحید (از آنندراج).
ورجوع به گونیا شود، ترشرو. عبوس. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بد گونیا

بد گونیا
زمین یا صحن خانه که کج و مورب باشد بد ساخته شده. توضیح در فدیم ژنرا شوم و نامیمون می پنداشتن
فرهنگ لغت هوشیار

بگونیا

بگونیا
گلی به رنگ های سرخ، قهوه ای، سفید و ارغوانی با بوتۀ کوتاه و ساقه های باریک توخالی که بومی مناطق گرمسیر است
بگونیای برگی: در علم زیست شناسی نوعی بگونیای زینتی بدون گل
بگونیا
فرهنگ فارسی عمید

بگونیا

بگونیا
گیاهی است زینتی دارای گل های زیبای سرخ یا سفید یا صورتی این گیاه اصلش از آمریکای مرکزی است و در حدود 400 گونه از آن شناخته شده است
فرهنگ فارسی معین

بگونیا

بگونیا
گیاهی از تیره بگونیاها با گلهای سرخ و سفید یا صورتی اصلش از آمریکای مرکزی است و در حدود چهارصد گونه از آن شناخته شده است. (از فرهنگ فارسی معین). انواع آن: پیازی. عادی. دائمی. برگی. رکس. معین التجاری. کرکی. شکوفه ای، به مصیبت دچار شدن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بدشگونی

بدشگونی
نحوست و بدفالی. (ناظم الاطباء). تطیر. طیره. (یادداشت مؤلف).
- بدشگونی کردن، فال بد زدن. تطیر. تشأم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

بیگنونیا

بیگنونیا
گیاه پیچندۀ گرمسیری از نوع بیگنونیا دارای گلهای قیفی نارنجی و برگهای مرکب. اصلش از جنوب امریکا است و برای زینت دیوارها و پرچینها کاشته میشود. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا