محل التقای استخوان مؤخر سر، تشتک، جاندانه، و یافوخ نگویند مگر وقتی که صلب و سخت باشد، (ناظم الاطباء)، نرمۀ سر که در حالت شیرخوارگی متحرک باشد و آن را جاندانۀ کودک نیز گویند، به هندی تالو نامند، (آنندراج)، جایی از سر کودک که متحرک باشد، (از اقرب الموارد)، یأفوخ، ج، یوافیخ، (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)، یآفیخ، (ناظم الاطباء)، - یافوخ اللیل، میانۀ شب و معظم شب، (ناظم الاطباء)، رجوع به یافوخ شود
یافوخ. محل التقای استخوان مقدم سر به استخوان مؤخر سر و تشتک و جاندانه و یافوخ نگویند مگر وقتی که صلب و سخت باشد. (ناظم الاطباء). جایی از سر کودک که می جنبد. (از اقرب الموارد). نرمۀ سر که در حالت شیرخوارگی متحرک باشد به هندی تالو نامند. (غیاث). بلندی پیش سر. افراز پیش سر. تارک سر. (از یادداشتهای مؤلف). ج، یوافیخ. (اقرب الموارد). ج، یوافیخ، یآفیخ. (ناظم الاطباء). و رجوع به یافوخ شود
به لغت اهل بغداد بیخ سوسن صحرائی است و زنان به جهت فربهی به کار برند، (برهان قاطع) (آنندراج)، نافوخ در بغداد ریشه گلایل را گویند، ’ابن البیطار’: اصله یسمی النافوخ بالنون ببغداد و تستعمله النساء کثیرا ببغداد للسمن و فی غمر الوجه لتحسین اللون و هو عندهم کثیر یباع منه المن یابساً بثلثه دراهم، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، اصل السوس، (ناظم الاطباء)