نغمه گر. نغمه سرا. خواننده. مغنی: مائیم مرغ عرش که بر بانگ ما روند مرغان شب شناس نواخوان صبحگاه. خاقانی. ، آنکه کیف کرده و برای خود آواز می خواند، آنکه تحقیر و استهزا می کند دیگری را و تقلید می کند بانگ و آواز آن را، و آنکه مانند سرود دیگری می سراید. (ناظم الاطباء). رجوع به نواخوانی شود
سرود سرائیدن. (غیاث اللغات) (ازآنندراج). عمل نواخوان. نغمه سرائی. خوانندگی، مجازاً، سخن خوب و خوش را گویند و آنچه به طریق طنز و استهزا گفته شود. (غیاث اللغات) (آنندراج). تقلید بانگ و آواز دیگری و آنچه به طریق استهزا گفته شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به غیاث اللغات شود