جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نواخوان

نواخوان

نواخوان
نغمه گر. نغمه سرا. خواننده. مغنی:
مائیم مرغ عرش که بر بانگ ما روند
مرغان شب شناس نواخوان صبحگاه.
خاقانی.
، آنکه کیف کرده و برای خود آواز می خواند، آنکه تحقیر و استهزا می کند دیگری را و تقلید می کند بانگ و آواز آن را، و آنکه مانند سرود دیگری می سراید. (ناظم الاطباء). رجوع به نواخوانی شود
لغت نامه دهخدا

نواخوانی

نواخوانی
سرود سرائیدن. (غیاث اللغات) (ازآنندراج). عمل نواخوان. نغمه سرائی. خوانندگی، مجازاً، سخن خوب و خوش را گویند و آنچه به طریق طنز و استهزا گفته شود. (غیاث اللغات) (آنندراج). تقلید بانگ و آواز دیگری و آنچه به طریق استهزا گفته شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به غیاث اللغات شود
لغت نامه دهخدا

واخوان

واخوان
دوباره خواندن، مقابله کتب، مطابقه، امتحان درستی و نادرستی دو قپان
واخوان
فرهنگ فارسی معین