جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لازم آمدن

لازم آمدن

لازم آمدن
در بایستن وجه در می باید در پادشاهی که آن را ندارم واجب بودن ضرور بودن: لازم آید که فاصله ها از ارکان نباشد
فرهنگ لغت هوشیار

لازم آمدن

لازم آمدن
واجب کردن. رجوع به کلمه لازم شود:
در این مقالت تشبیه لازم آید، پس
خدایراجز از این و جز از چنین پندار.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

لازم کردن

لازم کردن
لازم بودن واجب بودن، یا لازم نکرده. لازم نیست
لازم کردن
فرهنگ لغت هوشیار

لازم شمردن

لازم شمردن
بایا شمردن واجب دانستن: اسعاف ملتمس او لازم شمردم
لازم شمردن
فرهنگ لغت هوشیار

ملایم آمدن

ملایم آمدن
ساز گار آمدن موافق بودن مناسب بودن: (آفرینش همه آفریدگان چنانست که هر آنچه بشنود و طبیعت او را موافق و ملایم آید زود بقبول آن مسترسل شود) (مرزبان نامه. تهران. چا. 82: 1)
ملایم آمدن
فرهنگ لغت هوشیار