جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خط کشی

خط مشی

خط مشی
کنایه از روش کار. طریقه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خط کش

خط کش
آلتی است که در هندسه و نقشه کشی برای رسم خط مستقیم بکار میرود
خط کش
فرهنگ لغت هوشیار

خط کش

خط کش
آلتی چوبی، فلزی یا پلاستیکی برای رسم خط مستقیم و اندازه گیری
خط کش
فرهنگ فارسی عمید

خط کش

خط کش
ابزاری که برای ترسیم خط راست و نیز اندازه گیری طول به کار می رود
خط کش تِ (تی): خط کشی که بر سر آن یک خط کش کوچکتر با زاویه قائم، متصل شده و در کشیدن رسم های دقیق به کار می رود و به دلیل شباهت به حرف انگلیسی (T) به این نام معروف است
خط کش
فرهنگ فارسی معین

خطکشی

خطکشی
عمل کشیدن خط. عمل رسم خط. (یادداشت بخط مؤلف) ، (اصطلاح بنایان) کشیدن خطوط بر اطراف طاقهای عمارت بعد از سفیدی برای خوشنمایی. (آنندراج) :
در جوانی دیده ام شد جلوه گاه نوخطان
خطکشی پیش از سفیدی کرده ام این خانه را.
محسن تأثیر (از آنندراج).
این کهن غمخانه را کز گرد کلفت شد بنا
خطکشی از خط باطل کن که دینداری خوش است.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- خطکشی خیابان، اصطلاح است در ایاب و ذهاب مردمان و آن خطکشی خیابان است با رنگ و بدینوسیله مسیر وسائل نقلیه و عابر پیاده رو در خیابان مشخص می شود
لغت نامه دهخدا