دهی از دهستان دیمچۀ بخش کوند شهرستان شوشتر. 18 هزارگزی جنوب باختری کوند 2 هزارگزی جنوب باختری راه دزفول به شوشتر. دشت، گرمسیر. سکنه 200 تن. زبان فارسی لری. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. کار اهالی کشت. راه آن تابستان اتومبیل رو است. ساکنین، بختیاری هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
از شاگردان محمدرضا سهیلی بود. در عنفوان جوانی جادۀ عدم پیموده. او راست: ببرد دل ز کفم دوش مجلس آرائی سهی قدی سمن اندام ماه سیمائی بیک طرف ز تبسم حیات بخشنده بجانبی ز نگه قتل عام فرمائی. (صبح گلشن ص 118) (میرزا...) یکی از شعرای ایران. بیت ذیل از اوست: هر ذره ام بیادت از بس که باصفا شد آیینه های داغم آخر بدن نما شد. (از قاموس الاعلام ترکی)
راه خدا، طریق خدای. یا فی سبیل الله. (در راه خدا) آنچه در راه خدا گذاشته اند و همه کس می تواند تمتع از آن برد و سا برای کاری یا اشخاص معین قرار داده باشند، قتال با کافران در راه خدای، راه خدا
مرا خدای کافی است: (بدم نا امید و زبان مرا همه گفته جز حسبی الله نبود) (مسعود سعد) توضیح جمله مذکور ماخوذ است از آیه (فان تولوا فقل حسبی الله لااله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم) (بخشی از آیه 130 (سوره: 9 توبه) : (قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون) (بخشی از آیه: 39 زمر) یا حسبی الله وحده ابدا. خدای تنها مرا کافی است تا جاودان: (حسب رزق ازخدای دارم و بس حسبی الله وحده ابدا) (خاقانی) یا حسبی الله و کفی. (عبادت)، مرای خدای بسنده و کافی است. یا حسبی الله و نعم الوکیل. نیکوکار دارکه اوست یا بس نیکوکار گذار که اوست یا بس نیکوکاردانی است او