جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چشم پوشیده

چشم پوشیده

چشم پوشیده
چشم بسته. پوشیده چشم:
تو گر شکر کردی که با دیده ای
وگرنه تو هم چشم پوشیده ای.
سعدی
لغت نامه دهخدا

چشم پوشیدن

چشم پوشیدن
مرادف چشم بستن. (آنندراج). اغماض کردن و بی اعتنایی نمودن. (ناظم الاطباء). نادیده انگاشتن و اغماض کردن، کنایه از نابینا کردن و شدن. (آنندراج) ، کنایه از مردن و چشم از جهان فروبستن
لغت نامه دهخدا

چشم پوشیدن

چشم پوشیدن
اغماض کردن، نادیده گرفتن، صرف نظر کردن، گذشت کردن، چشم پوشی کردن، گذشتن، رها کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد