جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جویچه

گویچه

گویچه
گلبول، سلول های تشکیل دهندۀ خون که به دو گونۀ سفید و قرمز تقسیم می شوند، گویچه
گویچه
فرهنگ فارسی عمید

بویچه

بویچه
گیاهی باشد که مانند ریسمان بر درخت پیچد و بعربی عشقه گویند. (برهان) (آنندراج). عشقه. (فرهنگ فارسی معین). عشقه و گیاهی که مانند ریسمان بر درخت می پیچد. پیچک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کویچه

کویچه
زقاق. کوچه. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مصغر کوی است که راه کوچک و تنگ باشد. (برهان) (آنندراج). راه کوچک و تنگ. (ناظم الاطباء). معبر کوچک. (فرهنگ فارسی معین). کوچه. و رجوع به کوچه شود، محلۀ کوچک. (فرهنگ فارسی معین) ، ده کوچک، حجره. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا