جدول جو
جدول جو

معنی به دست شدن

به دست شدن
حاصل شدن، برای مثال در جهان دوستی به دست نشد / که از او در دلم شکست نشد (اوحدی - ۵۳۸)
تصویری از به دست شدن
تصویر به دست شدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با به دست شدن

به دست بودن

به دست بودن
آگاه و باخبر بودن، هوشیار بودن، برای مِثال گرت ز دست برآید مراد خاطر ما / به دست باش که خیری به جای خویشتن است (حافظ - ۱۱۸)، مواظب بودن
به دست بودن
فرهنگ فارسی عمید

از دست شدن

از دست شدن
گم شدن، نابود شدن
بی اختیار شدن، از اختیار خارج شدن
از دست شدن
فرهنگ فارسی عمید

همدست شدن

همدست شدن
در اجرای عملی با دیگری شرکت کردن (بیشتر در مورد کارهای بد بکار رود) : دل سرد کن زد هر که همدست فتنه گشت اندیشه کن ز پیل که هم جفت خوار شد
فرهنگ لغت هوشیار