جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آکننده

آکننده

آکننده
آنکه آکند:
چو در کوه شد گنجها ناپدید
کسی چهرۀ آکننده ندید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

آکنیده

آکنیده
انباشته پر مملو ممتلی، حشو در نهاده، نهان کرده پوشیده مخفی، مدفون دفین در خاک فرو برده، نگار کرده ملون منقش، مغزدار میان پر، سخت فربه با گوشتی سخت پیچیده
فرهنگ لغت هوشیار

شکننده

شکننده
ناقص، چیزی که خود قابل شکستن باشد، پائین آورنده قیمت
شکننده
فرهنگ لغت هوشیار

شکننده

شکننده
ویژگی آنچه احتمال شکسته شدن دارد، کنایه از ظریف، آسیب پذیر
شکننده
فرهنگ فارسی عمید