معنی آدمی سیرتی - فرهنگ فارسی عمید
معنی آدمی سیرتی
- آدمی سیرتی
- خوش خویی، برای مثال نخست آدمی سیرتی پیشه کن / پس آنگه ملک خویی اندیشه کن (سعدی۱ - ۱۴۴)
تصویر آدمی سیرتی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آدمی سیرتی
آدمی سیرتی
- آدمی سیرتی
- چگونگی و صفت آدمی سیرت:
نخست آدمی سیرتی پیشه کن
پس آنگه ملک خویی اندیشه کن.
سعدی
لغت نامه دهخدا
آدمی سیرت
- آدمی سیرت
- خوش خوی، خوش اخلاق، کسی که دارای صفات پسندیده است
فرهنگ فارسی عمید