معنی متحدالمآل متحدالمآل بخشنامه، دستور یا هر مطلب دیگری که از طرف وزارتخانه یا اداره ای در چندین نسخه نوشته شده و برای شعبه ها، ادارات یا کارمندان فرستاده می شود تصویر متحدالمآل فرهنگ فارسی عمید
متحدالشکل متحدالشکل دارای یک شکل یک گونه یک سان هم ظکل هم سان: منحد الشکل بود لشکرش تا که شود امن و امان کشورش. (بهار)، ملبس بیک نوع جامه. یا لباس متحدالسکل. لباسی هم شکل که افراد دسته و گروهی بتن کنند اونیفورم فرهنگ لغت هوشیار
متحدالشکل متحدالشکل انیفورم، همانند، همسان، هم شکلمتضاد: مختلف الشکل، ناهمسان فرهنگ واژه مترادف متضاد