جدول جو
جدول جو

معنی مارفسا

مارفسا
مارافسا، برای مثال مارفسای ارچه فسونگر بود / کشته شود عاقبت از مار خویش (ناصرخسرو - ۱۷۷)
تصویری از مارفسا
تصویر مارفسا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مارفسا

مارافسا

مارافسا
مارگیر، برای مِثال گر حسودت بسی ست عاجز نیست / اژدها از جواب مارافسای (انوری - ۴۵۰)، ور برآرد به مثل مار به افسون ز زمین / اژدهای فلکی را چه غم از مارافسای (انوری - ۴۴۵)
در علم نجوم صورت فلکی در جنوب جاثی به شکل مردی با ماری در دست، حوا
مارافسا
فرهنگ فارسی عمید

مارافسا

مارافسا
آنکه مار را افسون کند و بگیرد معزم افسونگر: گر حسودت بسی است عاجز نیست اژدها از جواب مارافسا. (انوری رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار

مارفسای

مارفسای
مارفسا. مارفساینده. مارافسا. مارافسای. مارفسان. که مار را افسون کند:
مارفسای ارچه فسونگر بود
رنجه شود روزی از مار خویش.
ناصرخسرو.
تب کرده کژدمی و چو مارش گزیده سخت
سستی بدست مارفسای اندر آمده.
خاقانی.
رجوع به مارافسا شود
لغت نامه دهخدا

مهرنسا

مهرنسا
نورانی ترین زن در میان زنان، مهر (فارسی) + نسا (عربی)، نام همسر فتحعلی شاه قاجار
مهرنسا
فرهنگ نامهای ایرانی