طعامی که اول بار بر سفره خورند طعامی اندک که بر سبیل چاشنی خورند: جهان پیش خورد جوانیت باد، فزون از همه زندگانیت بادخ (نظامی)، قسمتی از مزد یا اجرت یا سهم محصول که پیش از موعد گرفته و صرف کرده باشند، پیشکی وسلم فروخته غله نارسیده و میوه ناپخته وامثال آن که پیشتر فروشند: گفتا (گفت که) فردا دهمت من سه بوس فرخی، امید به از پیش خورد. (فرخی)
پول کالایی که هنوز تحویل داده نشده یا اجرت کاری که هنوز انجام نشده است، چاشنی، سوپ و آنچه پیش از غذای اصلی بخورند، ویژگی کسی که درآمد خود را پیشاپیش خرج می کند
عجاله. (منتهی الارب). طعامی که اول بار بر سفره خورند. طعامی اندک باشد که بر سبیل چاشنی بخورند. (برهان). چاشنی طعام. طعام اندک که بدان نهار شکنند. (غیاث). پیش دندان. (مجموعۀ مترادفات ص 84) : جهان پیش خورد جوانیت باد فزون از همه زندگانیت باد. نظامی. ، {{نامِ مُرَکَّبِ مَفهومی}} آن پاره از اجری که پیش از رسیدن وقت گرفته و صرف کرده باشی. قسمتی از مزد یا اجرت یا سهم محصول که پیش از موعد ستده باشند و صرف کرده، پیشکی و سلم فروخته یعنی غلۀ نارسیده و میوۀ ناپخته و امثال آن که پیشترفروشند. (برهان). فروختن غله و میوۀ نارسیده قبل از وقت و پول آنرا خوردن: گفتا (گفت که) فردا دهمت من سه بوس فرخی امید به از پیشخورد. فرخی. چو امید دادی نباشم بدرد که امید نیکو به از پیشخورد. اسدی. دست رادش داده در اطلاق رزق مهلتی مر آزرا از (در) پیش خورد. انوری. آن عمر شده که پیشخورد است. پندار هنوز در نورد است. نظامی