معنی بی بهره
- بی بهره
- بی نصیب
واژههای مرتبط با بی بهره
بی بهره
- بی بهره
- تهیدست
بی بهره
- بی بهره
- بی نصیب، کم بهره، محروم، معرا، بی برگ، درویش، فقیر
متضاد: بهره ور
بی زهره
- بی زهره
- مُرَکَّب اَز: بی + زهره، فاقد زهره. رجوع به زهره شود.
بی بره
- بی بره
- بی خاصیت، بی مزه، علوفه ی نیم خورده که خواص اصلی خود را
بی بهرگی
- بی بهرگی
- محرومیت
پر بهره
- پر بهره
- پر نصیب پر بهره. پر بهر کردن پر نصیب کردن پر بهره کردن بهره مند کردن
بد زهره
- بد زهره
- ترسو بد دل کم جرات
بی شبهه
- بی شبهه
- بی گمان بی برو برگرد بی شک و تردید، بی اشتباه
بی کاره
- بی کاره
- بی کار، بی هنر، ولگرد، بی فایده، بی مصرف
