قیساریه. قیصریه. (کازیمیرسکی) ، فرودآمدن، چنانکه به اهل و خانه خود: اسعف باهله، نزدیک چیزی یا کسی شدن. قریب کسی شدن: اسعف منه، قادر کردن صید صیاد را بشکار: اسعف له الصید. (منتهی الارب)
منسوب به اسطوانه. - بسیط اسطوانی، آنست که بر شکل اسطوانه باشد و آغاز کند از دائره و منتهی شود بدائرۀ بسیط مقبب. (مفاتیح العلوم خوارزمی چ 1سنۀ 1349 هجری قمری ص 121 س 16- 17) ، مانند سِعْلاه (غول) گردانیدن کسی را در حرکت و جز آن. (منتهی الارب)