معنی اردور
- اردور
- پیش غذا
واژههای مرتبط با اردور
اردور
- اردور
- فرانسوی آبچرا:) غذاوخوراک اندک باشد که پیش از طعام هابخورند (پیشیاره پیشخوارد
اردور
- اردور
- خوراکی معمولاً اشتهاآور که قبل از غذای اصلی خورده شود، پیش غذا (واژه فرهنگستان)
اردوج
- اردوج
- اشک آب چشم اشک چشم دمع
ارد ور
- ارد ور
- آنچه پیش از غذای عمده و اصلی خورند پیشپاره فیشفارج
ارودر
- ارودر
- فرانسوی فزسودن
سردور
- سردور
- سرکرده جاسوسانی که احوال امرا را به پادشاهان می نوشتند
سردور
- سردور
- سرکردۀ جاسوسان و خبرنگاران، سرحلقه
دردور
- دردور
- جایی در دریا که آب دور خود بچرخد و فرو برود، گرداب
خردور
- خردور
- عاقِل، دانا، خِرَدمَند، فَرزان، خِرَدومَند، پیردِل، مُتِفَکِّر، لَبیب، فَرزانِه، حَصیف، داناسَر، باخِرَد، راد، مُتَدَبِّر، اَریب، نیکورای، خِرَدپیشِه، فَروهیدِه، بِخرَد، صاحِب خِرَد
