جدول جو
جدول جو

معنی یاوندان

یاوندان
پادشاه، برای مثال چو یاوندان به مجلس می گرفتند / ز مجلس مست چون گشتند رفتند (رودکی - ۵۴۷)
تصویری از یاوندان
تصویر یاوندان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یاوندان

راوندان

راوندان
قلعه ای است محکم در نزدیکی حلب. (ناظم الاطباء) (از معجم البلدان) (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
بلوک مشجری است از نواحی حلب. (از معجم البلدان ج 4) (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا

یادندان

یادندان
پادشاهان جهان و خداوندان دوران. (برهان) (آنندراج). مصحف یاوندان است. (حاشیۀ برهان چ معین). و رجوع به یاوند شود
لغت نامه دهخدا

جاویدان

جاویدان
پاینده، پایدار، همیشگی، تا همیشه، از مدت ها پیش، جاوید
جاویدان
فرهنگ فارسی عمید

پایندان

پایندان
ضامن، کفیل، پذیرفتار، برای مِثال دی همی گفتی که پایندان شدم / که بُوَدتان فتح و نصرت دم به دم (مولوی - ۴۹۳)میانجی، پایندا، پایین مجلس، برای مِثال ماه را در محفل خورشید من / جای اندر صفّ پایندان بُوَد (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۲۵) کفش کن، درگاه خانه
پایندان
فرهنگ فارسی عمید