جدول جو
جدول جو

معنی هورشید

هورشید
خورشید، کره ای سوزان و گازی که زمین و سیارات دیگر منظومۀ شمسی دور آن می گردند و از آن کسب نور و حرارت می کنند، آفتاب
تصویری از هورشید
تصویر هورشید
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هورشید

هورشید

هورشید
آفتاب، خورشید، هور به معنی آفتاب و شید نور است، (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

خورشید

خورشید
درخشنده، آفتاب، معشوقه جمشید در داستان جمشید و خورشید، کره سوزان درخشان و گازی که زمین و سایر سیاره های منظومه شمسی حول آن می گردند و نور گرما و انرژی منظومه شمسی از آن است، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی

خورشید

خورشید
شمس، مهر، خور، یکی از ثوابت که زمین و سیارات دیگر دور آن میگردند و از آن کسب نور میکنند
فرهنگ لغت هوشیار

خورشید

خورشید
ستاره ای که سیارات منظومه شمسی به گرد آن می چرخند، هر ستاره ای که مرکز یکی از منظومه ها باشد
خورشید
فرهنگ فارسی معین

خورشید

خورشید
کره ای سوزان و گازی که زمین و سیارات دیگر منظومۀ شمسی دور آن می گردند و از آن کسب نور و حرارت می کنند، کنایه از آفتاب
فرهنگ فارسی عمید