معنی خنبیدن - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خنبیدن
خنبیدن
- خنبیدن
- دست برهم زدن به اصول. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) ، برجستن. (برهان قاطع). جستن و برجستن و رقصیدن. رقص کردن، ضرب گرفتن. تنبک زدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خنبیدن
- خنبیدن
- مشهور و نامدار شدن، کج شدن. خم شدن. مایل گشتن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا