جدول جو
جدول جو

معنی چغداول

چغداول
چنداول، جمعی از مردم که در لشکرکشی ها دنبال سپاهیان حرکت می کردند
تصویری از چغداول
تصویر چغداول
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چغداول

چغداول

چغداول
گروهی و جماعتی را گویند که از پس لشکر براه روند و رانندۀ لشکر باشند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چنداول. (برهان) (ناظم الاطباء). چغدل و چغدول. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغدل و چغدول و چنداول شود
لغت نامه دهخدا

چغد اول

چغد اول
گروهی و جماعتی را گویند که از پس لشکر براه روند و راننده لشکر باشند
فرهنگ لغت هوشیار

چنداول

چنداول
جمعی از مردم که در لشکرکشی ها دنبال سپاهیان حرکت می کردند
چنداول
فرهنگ فارسی عمید

چنداول

چنداول
چندول. چندل، جمعی از مردم که در عقب لشکرهای منظم حرکت می کردند، حشر، چریک
چنداول
فرهنگ فارسی معین

چرداول

چرداول
یکی از دهستانهای ششگانه بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام که حدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال و شمال باختر بکوه وردلان، از طرف خاور و جنوب باختر بدهستان خزل. موقعیت طبیعی کوهستانی است، هوای آبادیهائی که در دامنۀ ارتفاعات کوه وردلان واقعند معتدل و آبادیهائی که در طول جاده مالرو چرداول به بیجنوند واقع شده اند گرمسیر است. آب مشروبی دهستان از چشمه و رودخانه تأمین میشود و محصول عمده آن گندم، جو، حبوبات، برنج و لبنیات میباشد. شغل عمده اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن سیاه چادر و یکنوع شال سفید جهت لباس مردان است. قسمتی از سکنۀ دهستان در زمستان به گرمسیر نی خزل مرز عراق میروند. مرکز بخش در ده شباب از دهستان چرداول میباشد. این دهستان از 28 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده جمعیت آن در حدود 6500 تن است. قراء مهم دهستان عبارتند از: زنجیر، شاسرابله، کلگه بلند نسار و بدرآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

چنداول

چنداول
مأخوذ از ترکی گروه و جماعتی را گویند که از لشکر براه روند و فرودآیند. (از برهان). فوجی راگویند که برای حفاظت لشکر از پس لشکر می آید، بخلاف هراول. (از آنندراج) (از غیاث) (از ناظم الاطباء). پساهنگ. (ناظم الاطباء) ، ساقۀ فوج. (از آنندراج) (از غیاث). بترکی بمعنی ساقۀ لشکر است که بفارسی دمدار گویند. (از لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا

چاغداول

چاغداول
چغداول. چغدل. چغدول. گروهی که از پس لشکر براه روند و رانندۀ لشکر باشند، چنداول نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغداول شود
لغت نامه دهخدا